جدول جو
جدول جو

معنی ابوالعباس حروری - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالعباس حروری
(اَ بُلْ عَبْ با)
حروری. در حبیب السیر چ طهران (ج 1 ص 404) این نام بصورت مضبوط فوق آمده است و او را مؤلف صفهالادیب و دیوان العرب میخواند و این سهوالقلم ظاهراًاز کاتب است. چه نسبت ابوالعباس کواری است نه حروری و کتاب نیز یکی است موسوم به صفوهالأدب و دیوان العرب. رجوع به ابوالعباس کواری احمد بن عبدالسلام شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مروزی. جعفر بن احمد. یکی از مؤلفین در علوم عدیده. کتب او سخت عزیز و جلیل است. و او اوّل کس است که در مسالک و ممالک کتاب کرد. وفات وی باهواز بود و کتب او را پس از وی به سال 274 هجری قمری به بغداد برده در طاق حرّانی بفروختند. او راست: کتاب المسالک و الممالک، کتاب الاداب الکبیر، کتاب الاداب الصغیر، کتاب تاریخ القرآن لتأیید کتب السلطان، کتاب البلاغه و الخطابه و کتاب الناجم
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَبْ با)
مروزی. سیوطی در کتاب الاوائل گوید: اول من تکلم بالعراق (کذا) فی بلده مرو فی احوال الصوفیه و کان فقیها محدثا اماماً ابوالعباس المروزی شیخ التصوف فی زمانه. مات سنه ثلثمائه. ظاهراً صاحب این ترجمه ابوالعباس احمد بن محمد بن مسروق است. رجوع به ابوالعباس مسروق شود
لغت نامه دهخدا
(قِ لْ لَ ری ی)
ابوالعباس. از راویان و منسوب است به قلوره. وی از ابواسحاق حضرمی و جز او روایت کند و ابوداود در سنن خود از او روایت دارد. (معجم البلدان). روات در دنیای حدیث شناسی اسلامی به کسانی گفته می شود که احادیث را از دیگران می شنوند، حفظ می کنند و به نسل های بعدی انتقال می دهند. این افراد در فرآیند گردآوری و انتشار حدیث، نقش مؤثری دارند. به ویژه در دوره های بعد از پیامبر اسلام (ص)، روات با دقت خود، موجب حفظ سنت نبوی در برابر تحریف ها و تغییرات شدند.
لغت نامه دهخدا
حریطی. محدّث است
لغت نامه دهخدا